جدول جو
جدول جو

معنی ابومنصور فارسی - جستجوی لغت در جدول جو

ابومنصور فارسی
فارسی. او را در شمار صحابه آرند و گویند در خلق او تندی بود و او را بدین سبب نکوهش میکردند او گفت دوست ندارم که بدین صفت متصف نباشم چه رسول صلوات الله علیه فرمود حدّت عارض نیکان امت من است. صحابی به شخصی گفته می شود که در زمان حیات پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص)، او را دیده، به او ایمان آورده و در همان حال مسلمان از دنیا رفته باشد. صحابه نقش مهمی در انتقال مفاهیم دینی، روایت احادیث، و گسترش فرهنگ اسلامی داشتند. واژه صحابی در منابع تاریخی و حدیثی جایگاه خاصی دارد و شناخت صحابه برای درک بهتر تاریخ صدر اسلام ضروری است.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

الفارسی. دوید از وی روایت کند
لغت نامه دهخدا
(اَ نَ)
فارسی. رسول از جانب امیر نوح سامانی نزد امیر ناصرالدین سبکتکین در وقعۀ عصیان ابوعلی سیمجور و فایق. رجوع به حبط 1 ص 328 و ترجمه تاریخ یمینی چ طهران ص 126 شود. در حاشیۀ صفحۀمذکور آمده: این ابونصر احمد بن محمد الفارسی است
لغت نامه دهخدا